همان طور که این آیات و روایات، به موضوعات سیاسی، اقتصادی، نظامی و تاریخی مهدویت اشاره دارد.
درآمد
آینده روشن بشریت در پرتو منجی آخرالزمان از موضوعاتی است که در ادیان الهی مطرح بوده است.[1] در اسلام نیز مسأله مهدویت در روایات شیعه و سنی آمده و حتی در برخی روایات، نام و مشخصات مهدی آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم آمده است.[2] البته در قرآن کریم به صورت صریح نام «مهدی» (= محمد بن حسن علیه السلام) نیامده، بلکه نام هیچ کدام از امامان علیهم السلام بیان نشده است. البته برای این مطلب حکمتهایی گفته شده است؛ از جمله این که اولاً قرآن در صدد نام بردن از صحابیان و بستگان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نبوده است، مگر در موارد استثنایی مانند داستان زید (احزاب، 37) و ابولهب (مسد، 10) که برای بیان مطلبی (همچون حکم ازدواج زید و نفرین بر ابولهب) آوردن نام آنها ضرورت داشته است؛ ازاین رو در موارد متعددی، مطالب مربوط به زنان پیامبر و منافقان مشهور در قرآن آمده است؛ ولی نامی از آنها برده نشده است.[3]
ثانیاً نام بردن افراد، موجب انگیزش حب و بغضهای متعدد و زمینهساز تحریف قرآن میشود و ثالثاً طبق برخی احادیث از امام صادق علیه السلام در باره نام «علی» و ا هل بیت علیهم السلام که در قرآن نیامده است، پرسش شد. آن حضرت به نماز اشاره فرمود که حکم آن در قرآن نازل شده، ولی از سه یا چهار رکعت بودن آن، نامی به میان نیامده است، تا خود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این بخش را برای آنان تفسیر کند (فیض کاشانی، 1090: ج2، باب30).
در احادیث و تفاسیر، 324 آیه مرتبط با وجود مقدس امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف برشمرده شده است[4] که دلالتهای آنها یکسان نیست، بلکه گاهی تفسیر، تأویل، تطبیق (جری) و… است و اعتبار احادیث تفسیری آنها نیز یکسان نسیت.
در این نوشتار، برآنیم که این آیات را بیان و دستهبندی و شیوههای برداشت از آنها را بررسی کنیم. البته در این راستا، به روایات ذیل آیات نیز اشاره نموده و بعد از بیان فهرست کلی آیات، برخی از مهمترین آیات را در هر دسته بررسی میکنیم.
مفهومشناسی
در این نوشتار، چند واژه اساسی وجود دارد که لازم است توضیح داده شود:
1. قرآن: مقصود کتاب آسمانی مسلمانان است که 6200 آیه دارد و به صورت متواتر از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به دست ما رسیده. این کتاب، تحریف نشده است و در عصر کنونی غالباً با قرائت حفص از عاصم منتشر میشود.
2. مهدویت: مقصود، اعتقاد به منجیای است که در آخرالزمان ظهور میکند و بشریت را نجات میدهد. این منجی، در ادیان الهی و اسلام مطرح شده و در شیعه با نام محمد بن حسن علیه السلام و لقبهایی مانند «مهدی آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم» به عنوان دوازدهمین امام معصوم علیهم السلام مشخص گردیده است.
3. تفسیر: دراصل، به معنای کشف و پردهبرداری است و این جا به کشف معانی کلمات و جملههای قرآن و توضیح مقاصد و اهداف آن هاست؛ به عبارت دیگر، تبیین مراد استعمالی آیات قرآن و آشکار کردن مراد جدّی آن بر اساس قواعد ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره است.[5]
4. تأویل: در اصل، به معنای بازگشتدادن است و گاهی به معنای توجیه متشابهات، ومعنای خلاف ظاهر لفظ است که به وسیله قرینه حاصل میشود، [6]همان طور که گاهی به معنای باطن نیز میآید (معرفت، 1366: ج3، ص28؛ همو، 1379: ج1، ص21). البته در قرآن، گاهی به معنای تعبیر خواب (یوسف، 6) و تحقق خارجی عینی مطلب نیز میآید (یوسف، 100 و اعراف، 53).
5. بطن: در اصل، به معنای پوشیده و غیرظاهر است، و این جا مقصود، معنایی از قرآن است که از ظاهر کلام به دست نمیآید و گاهی در احادیث بیان شده است (مجلسی، 1385: ج92، ص97). برخی صاحب نظران آن را به معنای قاعده کلّی، برگرفته از آیه میدانند که به وسیله الغای خصوصیت به دست میآید (معرفت، 1383: ج 1، ص30؛ ذهبی، بیتا: ج1، ص21).[7]
6. تطبیق (جری): در اصل، به معنای انطباق یک مفهوم عام و کلی بر فرد خاص و جزئی است، مانند وقتی که «انسان» را بر «علی» اطلاق و تطبیق میکنیم. از این شیوه در روایات تفسیری استفاده شده (ادامة همین مقاله) و در برخی احادیث نیز بدان اشاره شده است[8] و گاهی از آن با عنوان قاعده «جری و تطبیق» یاد میشود (طباطبایی، همان: ج 1، ص41).
7. واژه «نزلت»: در اصل، به معنای نزول آیات قرآن در مورد حادثه یا واقعه خاص است و بیشتر در بارة شأن نزولهای قرآن به کار میرود؛ هر چند که گاهی در بارة قصههای گذشته و بیان حکم و تکلیف شرعی دائمی نیز میآید(معرفت، همان: ج 1، ص 254؛ بحرانی، 1344: ج 1، ص 31 و32).
اما در احادیث تفسیری، نزلت در چند معنا به کار میرود:
الف. گاهی به معنای تطبیق یک آیه خاص بر غیر شأن نزول آن به کار میرود؛ یعنی در حدیث، آیهای را بر یکی از مسائل مهدویت تطبیق میکند و در این حالت، از تعبیر «نزلت» استفاده میشود.
مثال: آیه (أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَءِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلاً مَا تَذَکَّرُونَ)؛ «بلکه آیا (معبودان شما بهترند یا) کسى که درمانده را هنگامى که او را مىخواند، اجابت مىکند و (گرفتارى) بد را برطرف مىسازد و شما را جانشینان (خود یا گذشتگان در) زمین قرار مىدهد؟ آیا معبودى با خدا است؟ چه اندک متذکّر مىشوید!» (نمل، 62).
در حدیثی از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود: «آیه در باره قائم نازل شده است»، (نعمانی، 1397: ص328؛ مجلسی، همان: ج 52، ص 369). در حالی که آیه فوق، مطلق است و شامل هر فرد مضطر میشود، ولی در روایت بر یکی از مصادیق کامل یا کامل ترین مصداق آن تطبیق شده است.
ب. گاهی تعبیر «نزلت» به معنای تأویل و بطن آیه به کار میرود.
مثال: آیه (قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً فَمَن یَأْتِیکُم بِمَاءٍ مَعِینٍ)؛ «بگو: آیا به نظر شما، اگر آب (سرزمین) شما )در زمین( فرو رود، چه کسى آب روانى براى شما مىآورد؟».
در حدیثی از امام باقر علیه السلام حکایت شده است که فرمود: «هذه نزلت فی القائم یقول: ان اصبح امامکم غائباً لا تدرون این هو فمن یاتیکم بامام ظاهر یاتیکم باخبار السماء والارض وحلال الله و حرامه؟ ثم قال علیه السلام: و الله ما جاء تأویل هذه الآیة ولابُدّ ان یجئی تأویلها» (صدوق، 1395: ج 1، ص 325؛ طوسی، 1411: ص 158؛ مجلسی، همان: ج 51، ص 52)؛ در حالی که ذیل حدیث سخن از تأویل (و بطن) آیه میگوید، اما در صدر حدیث، تعبیر «نزلت» به کار رفته است. پس مقصود از نزول در اینجا، بیان بطن و تأویل آیه فوق است.[9]
ج. واژه «نزلت» گاهی هم به معنای تفسیر آیه میآید؛ همان طور که در باره آیه 55 سوره نور[10]؛ از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «در باره قائم و اصحابش نازل شده است» (نعمانی، همان: ص 247). با توجه به عدم تحقق این آیه تا کنون، تنها تفسیر آیه مربوط به امام عصر علیه السلام و یاران آن حضرت، است.
پیشینه
در باره آیات مهدویت در قرآن، نخست در منابع تفسیری و حدیثی شیعه و اهل سنت مطالبی آمده است؛ از جمله از تفاسیر اهل سنت، تفسیر ابن کثیر ر.ک: تفسیر قرآن کریم، ج 2، ص 615 و… (774 ق) و از شیعه تفسیر مجمع البیان اثر مرحوم طبرسی (548 ق) و تفسیر عیاشی (320 ق) و تفسیر نور الثقلین اثر عروسی حویزی (1112 ق) و تفسیر البرهان محدث بحرانی (1107 ق) و تفسیر صافی فیض کاشانی (1091 ق) و تفسیر المیزان علامه محمد حسین طباطبایی (1402 ق) و تفسیر نمونه، ناصر مکارم (معاصر) و تفسیر قرآن مهر، محمد علی رضایی اصفهانی (معاصر) و جلد سیزدهم بحارالانوار علامه مجلسی (م 1111 ق) و… مطالبی بیان شده است. علاوه بر این، کتابها و مقالات مستقل بسیاری در این باره نگارش یافته است؛ از جمله:
1. المحجة فیما نزل فی القائم الحجة، سید هاشم بحرانی (1107 ق)؛
2. معجم احادیث الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تحت اشراف شیخ علی کورانی؛
3. موسوعة المصطفی و العترة، حسین شاکری؛
4. سیمای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در آیینه قرآن، علی اکبر مهدی پور؛
5. الامام المهدی فی القرآن و السنة، سعید ابومعاشر؛
6. امام مهدی از دیدگاه قرآن و عترت و علائم بعد از ظهور، محمد باقر مجلسی (1037ق)، ترجمه علی دوانی، گزیده کتاب مهدی موعود (جلد سیزدهم بحارالانوار)؛
7. المهدی فی القرآن (موعود قرآن)، سید صادق حسینی شیرازی؛
8. حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از دیدگاه قرآن و عترت، محمود شریعتزاده خراسانی؛
9. ملاحم القرآن، ابراهیم انصاری زنجانی؛
10. طریق الی المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف المنتظر عجل الله تعالی فرجه الشریف ایوب؛
11. سوره «العصر»حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است، عباس راسخی نجفی؛
12. المهدی الموعود فی القرآن الکریم، محمد حسین رضوی؛
13. پور پنهان در افق قرآن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، جعفر شیخ الاسلامی؛
14. غریب غیب در قرآن، محمد حسین صفا خواه؛
15. اثبات مهدویت از دیدگاه قرآن، علی صفائی کاشانی؛
16. القرآن یتحدث عن الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، مهدی حسن علاء الدین؛
17. ثورة المواطئین للمهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، مهدی حمد فتلاوی؛
18. مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در قرآن، رضا فیروز؛
19. مهدویت از نظر قرآن و عترت، خیرالله مردانی؛
20. چهل حدیث در پرتو چهل آیه در فضایل حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، مسجد جمکران؛
21. سیمای مهدویت در قرآن، محمد جواد مولوی نیا؛
22. الایات الباهره فی بقیة العترة الطاهرة، سید داوود میر صابری؛
23. مهدی در قرآن، محمد عابدین زاده؛
24. سیمای نورانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در قرآن و نهج البلاغه، عباس کمساری؛
25. سیمای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در قرآن، سید جواد رضوی؛
26. جلد سیزده بحارالانوار، علامه مجلسی (م 1111 ق) که به فارسی نیز ترجمه شده، است.
تذکر
لوح فشرده «کتابشناسی منابع اسلامی در بارة امام عصر علیه السلام »و نیز لوح فشرده «امام مهدی در آئینه قلم» محصول مشترک پایگاه اطلاع رسانی پارسا، مسجد جمکران ومرکز تخصصی مهدویت قم، با هشت هزار جلد مأخذ شامل کتاب و مقاله و پایان نامه، در این زمینه راهگشا است. نیز لوح فشرده «نورالولایة» که متن کامل 126 جلد از منابع مهم مهدویت را گردآوری کرده، قابل استفاده است.
فهرست اجمالی آیات مهدویت
در مجامع حدیثی 324 آیه قرآن با احادیث مربوط ذکر شده که مرتبط با مهدویت است. البته دلالت و پیوند این آیات با مباحث مهدویت، یکسان نیست؛ گاهی تفسیر آیه در باره امام عصر علیه السلام است و گاهی تأویل و بطن، و گاهی آیه بر آن حضرت تطبیق (جری) شده و گاهی به نوعی ارتباط بین مباحث مهدویت و آیه برقرار شده است.[11]
لازم به یادآوری است که ارزش این روایات نیز از نظر سندی و دلالتی یکسان نیست. فارغ از این مباحث، آیاتی که در احادیث مرتبط با مهدویت معرفی شدهاند بدین قراراند:
سوره حمد، بقره: 3 و 37 و 114 و 115 و 133 و 148 و 155 و 157 و 210 و 243 و 249 و 259 و 261 و 269، آل عمران: 37 و 46 و 81 و 83 و 97 و 125 و 140 و 142 و 144 و 200، نساء: 59 و 69 و 77 و 130 و 159، مائده: 3 و 12 و 14 و 20 و 54 و 118، انعام: 2 و 37 و 44 و 45 و 65 و 158، اعراف: 46 و 53 و 71 و 96 و 128 و 156 و 157 و 159 و 172 و 181 و 187، انفال: 7 و 8 و 39 و 75، توبه: 3 و 16 و 32 و 33 و 34 و 36 و 52 و 111 و 119، یونس: 24 و 35 و 39 و 50 و 98، هود: 8 و 18 و 80 و 83 و 86 و 110، یوسف: 110، رعد: 7 و 13 و 29، ابراهیم: 5 و 28 و 45 و 46، حجر: 16 و 17 و 36 و 37 و 38 و 75 و 76، نحل: 1 و 22 و 33 و 34 و 38 و 39 و 40، اسراء: 5 و 6 و 7 و 33 و 71 و 72، کهف: 47 و 98، مریم: 37 و 54 و 75 و 76.، طه: 115 و 123 و 124 و 135، انبیاء: 12 و 13 و 35 و 73 و 95 و 105، حج: 39 و 41 و 47 و 65، مؤمنون: 1 و 101، نور: 35 و 53 و 55، فرقان: 11 و 26 و 54 و 63، 76، شعراء: 4 و 21 و 207، روم: 1 و 5، لقمان: 20، سجده: 21 و 29 و 30، احزاب: 11 و 61 و 62، سبأ: 18 و 28 و 51، فاطر: 41، یس: 30 و 33 و 52، صافات: 83 و 84، ص: 17، زمر، 69، غافر: 11 و 51، فصلت: 30 و 34 و 53، شوری: 1 و 2 و 18 و 20 و 23 و 24 و 41 و 42 و 45، زخرف: 28 و 61 و 66، دخان: 3 و 4، محمد: 4 و 17 و 18، فتح: 25، ق: 41 و 42، ذاریات: 22، طور: 1 و 2 و 3 و 47، نجم: 53، قمر: 1 و 6، الرحمن: 41، واقعه: 10 و 11، حدید: 16 و 17 و 19، صف: 8 و 9، تغابن: 12، ملک: 30، قلم: 15، معارج: 1 و 2 و 44، جن: 16 و 24، مدثر: 1 و 2 و 4 و 8 و 9 و 10 و 11 و 16 و 19 و 20 و 40 و 48، نازعات: 12 و 13 و 14، عبس: 17 و 23، تکویر: 15 و 16، انشقاق: 19، بروج: 1، طارق: 15 و 16 و 17، غاشیه: 1 و 4، فجر: 1 و 4، شمس: 1 و 15، لیل: 1 و 21، قدر: 1 و 5، بیّنه: 5، تکاثر: 3 و 4 و 8، عصر / 1 ـ 3.[12]
تذکر مهم: در برخی مجامع روایی و تفاسیر قرآن، برخی دیگر از آیات قرآن را مربوط به مباحث مهدویت معرفی کردهاند، ولی با بررسیهای به عمل آمده، روشن شد که برخی از این موارد از معصومان علیهم السلام نقل نشده است یا نسبت دادن آنها به معصومان علیهم السلام مشکوک است.
برای مثال، تفسیر قمی، آیه شصتم سوره حج (قمی، 1404: ج 2، ص 87؛ موسسه المعارف، 1428: ص 383) و سیزدهم سوره صف (قمی، همان: ج 2، ص 366؛ موسسه المعارف، همان: ص 603) را مربوط به مهدویت دانسته است؛ در حالی که ظاهراً تعبیر، از صاحب تفسیر است.
هم چنین ذیل آیه سوره یونس (قمی، همان: ج 1، ص 312؛ موسسه المعارف، همان، ص 246) از ابو جارود نقل شده است که معتبر نیست یا ذیل آیات صدو دهم و صدو سیزدهم سوره طه (قمی، همان: ج 2، ص 65 و ص149؛ مؤسسة المعارف، همان: ص350 و ص467) و بیست و ششم سوره جن (قمی، همان: ج 2، ص391؛ موسسه المعارف، همان: ص 619) با تعبیر «قال» نقل شده و استناد آن به معصوم، روشن نیست و در معجم الاحادیث المهدی، در ردیف آیات مفسّر ذکر شدهاند. نیز برخی روایات مهدویت از ابن عباس نقل شده است، برای مثال در باره آیه 59 سوره نمل از ابن عباس حکایت شده که اهل بیت علیهم السلام «صفوة الله» هستند (ابن شهر آشوب، 1379: ج 3، ص 380؛ موسسه المعارف، همان: ص 435).
عجیبتر آن که برخی موارد، از کعب الاحبار نقل شده است که از ناقلان اسرائیلیات بوده و روایات او نزد شیعه و سنی بیاعتبار است؛ برای مثال ذیل آیه 55 آل عمران (ابن حماد، 1418: ج 2، ص 578؛ موسسه المعارف، همان: ص 78) و ذیل آیه 47 سوره حج (صدوق، 1416: ج 2، ص 5 ـ 474؛ موسسه المعارف، همان: ص 381) آیات مذکور را با روایتی از کعب الاحبار نقل کرده است؛ در حالی که به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز نسبت داده نشده است. روشن است که نقل این اخبار ضعیف و مرسل، موجب وهن آیات مهدویت میشود؛ از این رو ما این آیات را در لیست آیات مهدویت ذکر نکردیم.
تقسیم بندی آیات مهدویت
آیات مهدویت، از منظرهای مختلف قابل تقسیمبندیاند. میتوان این آیات را از منظر روش شناختی و از منظر موضوعی و از منظر تاریخی و… دسته بندی کرد. در این نوشتار، به روششناسی فهم آیات با توجه به روایات تفسیری میپردازیم؛ یعنی از دیدگاه روشها و قواعد تفسیری به این آیات و روایات توجه میشود.
در مبحث مبانی، قواعد و روشهای فهم و تفسیر قرآن، تقسیمهای مختلفی صورت گرفته است[13] که بر اساس آنها میتوان روایات تفسیری را تقسیمبندی کرد؛ از جمله این که یک دسته از روایات تفسیری، مصادیق آیه را بیان میکند و دسته دیگر، تأویل و بطن، و دسته دیگر، تفسیر آیه را روشن میسازد. این تقسیمبندیها در روایات تفسیری آیات مهدویت نیز جاری است.
الف. تفسیر آیات در مهدویت
برخی احادیث تفسیری که ذیل آیات مهدویت نقل شدهاند، به توضیح مفاهیم و مقاصد آیات میپردازند؛ یعنی به نوعی تفسیر اصطلاحی آیه را بیان میکنند که به برخی از مهمترین این آیات اشاره میکنیم.
1. آیات اظهار (تسلط دین اسلام بر ادیان الهی)
منظور، آیاتی هستند که تسلط نهایی دین اسلام بر ادیان الهی را نوید میدهند؛ ولی هنوز تحقق نیافتهاند و تنها تفسیر آن در باره مهدویت صادق است. این آیات، با تعابیر مشابه در چند سوره تکرار شده است:
(هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً)؛ «او کسى است که فرستادهاش را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همهى دین)ها (پیروز کند؛ و گواهى خدا کافى است» (فتح، 28).
(هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)؛ «او کسى است که فرستادهاش را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همهى دین)ها (پیروز کند، گرچه مشرکان ناخشنود باشند» (صف، 9) و (برائت، 33).
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که در باره آیه فوق فرمود:
«اذا خرج القائم لم یبق مشرک بالله العظیم و لا کافر الاّ کره خروجه. لو کان فی بطن صخرة لقالت الصخرة: «یا مؤمن فیّ مشرک فاکسرنی واقتله»؛ (کوفی، 1410: ص 184؛ عیاشی، بیتا: ج 2، ص 87، ح 52). هنگامی که امام زمان علیه السلام قیام کنند، هیچ مشرک به خدای بزرگ و کافری نمیماند، مگر آن که از قیام امام زمان علیه السلام ناراحت است. اگر (بر فرض) آنان در دل سنگی مخفی شوند، آن سنگ ندا میدهدای مؤمن! مشرکی این جاست مرا بشکن و او را بکش».
در برخی احادیث دیگر از امام صادق علیه السلام حکایت شده است که در باره آیه فوق فرمود:
«والله ما نزل تأویلها بعد» قلت: «جعلت فداک و متی ینزل تأویلها؟» قال«: حین یقوم القائم ان شاء الله…» (بزار، بیتا: 3 ـ 382)؛ «به خدا سوگند! تفسیر این آیه، هنوز نیامده است». پرسیدم: «فدایت شوم! چه موقع تفسیر آیه تحقق مییابد؟» فرمود: «هنگامی که قائم ما قیام کند، انشاء الله».
واژه «تأویل» در روایت اخیر، به معنای تحقق خارجی عینی است، پس مفاد آیات فوق در بارة پیروزی نهایی دین اسلام بر تمام ادیان، از صدر اسلام تا کنون تحقق نیافته است؛ پس مقصود آیه زمان امام عصر علیه السلام است که به دست او دین اسلام بر همه ادیان پیروز میشود. بنابراین تفسیر آیه (نه تأویل اصطلاحی به معنای باطن یا معنای خلاف ظاهر آیه) و مقصود آیه زمان امام عصر علیه السلام است. البته مشابه روایات فوق از اهل سنت نیز حکایت شده است، از این رو برخی مفسران اهل سنت نیز تحقق آیه را هنگام خروج مهدی دانستهاند.[14]
2. آیه رفع فتنه از جهان
(وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَتَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَإِنَّ اللّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ)؛ «و با آنان(کافران) پیکار کنید، تا آشوبگرى باقى نماند و دین، یکسره از آنِ خدا باشد. اگر آنان (به کفر) پایان دادند، پس در واقع خدا به آنچه انجام مىدهند، بینا است» (انفال، 39).
از امام صادق علیه السلام در باره آیه فوق پرسش شد و حضرت فرمود:
«انّه لم یجیء تاویل هذه الآیة ولو قد قام قائمنا بعده سیری من یدرکه ما یکون من تأویل هذه الآیه و لیبلغن دین محمد صلی الله علیه و آله و سلم ما بلغ اللیل، حتی لایکون شرک علی ظهر الارض کما قال الله» (عیاشی، همان: ج 2، ص 56، ح 48؛ طبرسی، 1395: ج 3، ص 543).
در حقیقت، تأویل این آیه هنوز نیامده است. اگر قائم ما قیام کند، بعد از آن است که هر کس او را درک کند، تأویل این آیه را میبیند و دین محمد صلی الله علیه و آله و سلم به نهایت میرسد، تا این که بر روی زمین شرک نخواهد بود؛ همان طور که خدا فرموده است.
البته در این روایت نیز واژه «تأویل» به معنای محقق عینی خارجی است (نه تأویل اصطلاحی به معنای باطن یا خلاف ظاهر آیه). روشن است از صدر اسلام تاکنون، فتنهها کم و بیش وجود داشته و دارد و دین اسلام بر جهان، مسلط نشده است و این مطلب که تفسیر آیه است، در زمان امام عصر علیه السلام تحقق مییابد.
آلوسی از مفسران بزرگ اهل سنت نیز ذیل آیه فوق اشاره میکند که تأویل این آیه هنوز محقق نشده است و هنگام ظهور مهدی تأویل آن خواهد آمد که بر روی زمین هیچ مشرکی نماند (آلوسی، بیتا: ج 9، ص 174).
3. وعده حکومت بندگان صالح و مؤمنان نیکوکار بر زمین
(وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ)؛
و به یقین، در زَبُور بعد از آگاه کننده (= تورات) نوشتیم که: «بندگان شایستهام، آن زمین را به ارث خواهند برد» (انبیاء، 105).
از امام باقر علیه السلام حکایت شده است که فرمود:
«الکتب کلّها ذکر» و «الارض یرثها عبادی الصالحون» قال: «القائم علیه السلام و اصحابه» (طبرسی، 1395: ج 4، ص 66؛ کاشانی، 1346: ج 6، ص 125؛ صافی، 1419: ص 159؛ مجلسی، همان: ج 9، ص 126)؛
همه کتابهای آسمانی مصداق ذکر هستند و مقصود از آیه فوق، امام عصر علیه السلام و یاران آن حضرت هستند.
آلوسی که از مفسران بزرگ اهل سنت است، پس از ذکر اقوال در باره آیه فوق، به این نتیجه میرسد که وراثت زمین و لوازم آن برای صالحان، در باره مؤمنان است در عصر مهدی و نزول عیسی علیه السلام (آلوسی، همان: ج 17، ص 95). البته این وعده الهی در زبور داود در کتاب مقدس فعلی نیز آمده است: «زیرا که شریران منقطع میشوند و اما متوکلان به خداوند، و ارث زمین خواهند شد (انجمن مقدس ایران، 1987: عهد عتیق، زبور داود، مزمور 37، جمله 9 ـ 10) و جای دیگر آمده است: صالحان وارث زمین خواهند بود… (انجمن مقدس ایران، همان: جمله 29).
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بیشَیْئاً)؛
خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و ) کارهاى( شایسته انجام دادهاند، وعده داده است که قطعاً آنان را در زمین جانشین خواهد کرد؛ همان گونه که کسانى را که پیش از آنان بودند، جانشین کرد و مسلماً، دینشان را که براى آنان پسندیده است، به نفعشان مستقر خواهد کرد؛ و البته بعد از ترسشان (وضعیت) آنان را به آرامش مبدّل مىکند؛ در حالى که مرا مىپرستند )و(هیچ چیز را شریک من نخواهند ساخت» (نور، 55).
از امام صادق علیه السلام حکایت شده که در مورد آیه فوق فرمود: «در باره قائم و یارانش نازل شده است» (نعمانی، همان: ص 247؛ مجلسی، همان: ج 51، ص 58).
البته مقصود از نزول در این گونه احادیث، همان تفسیر آیه است، نه شأن نزول اصطلاحی آیه.
از اهل سنت، ابن کثیر در ذیل آیه فوق، با ذکر روایتی که تعداد سرپرستان امت را دوازده نفر معرفی میکند، یکی از این خلفای عادل را مهدی موعود معرفی مینماید که جهان را پر از عدل خواهد کرد (ابنکثیر، 1412: ج 2، ص 615).
روشن است این وعده الهی که در کتابهای آسمانی پیشین و قرآن آمده است و نیز وعده الهی در باره جانشینی مؤمنان نیکوکار بر کل زمین و برقراری امنیت کامل، هنوز تحقق نیافته است و بر اساس روایات فقط در زمان امام عصر علیه السلام تحقق مییابد.
4. قیام امام مهدی علیه السلام از نشانههای رستاخیز
(فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِیَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِکْرَاهُمْ)؛
و آیا انتظارى جز (آمدن) ساعت (= رستاخیز) دارند که ناگهان به سراغشان مىآید؟ پس به یقین، نشانههاى آن آمده است؛ هنگامى که (قیامت) به سراغ آنان مىآید، پس کجا یادآورىشان براى آنان (سود) دارد؟ (محمد، 18).
از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حکایت شده است که فرمود:
اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خدا آن روز را طولانی میکند، تا مردی از اهل بیت من را برانگیزد، تا زمین را پر از عدل و داد کند، همان طور که پر از ظلم و جور شده بود. (عروسی حویزی، 1383: ج 3، ص 466).
تشبیه این حدیث از امام علی علیه السلام نیز حکایت شده است (صافی، همان: ص 223).
این آیه در باره علامتهای رستاخیز است. مفسران شیعه و اهل سنت در تفسیر «اشراط الساعة» نشانههای متعددی را ذکر کردهاند؛ از جمله بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، شق القمر، دخان و…؛ (سیوطی، 1403: ج 7، ص 489 ـ 467؛ صادقی تهرانی، 1408: ج 26، ص 110 ـ 109؛ مکارم شیرازی، 1364: ج 21، ص 449).
ولی برخی مفسران شیعه و اهل سنت، ظهور حضرت مهدی علیه السلام را یکی از علامتهای رستاخیز برشمرده (صادقی تهرانی، همان: ج 26، ص 110؛ مکارم شیرازی، همان: 21، ص 449). و روایات مهدویت را ذیل آیه فوق آوردهاند؛ سیوطی، همان: ج 7، ص 482 که حدود بیست روایت آورده است). از جمله روایاتی که اهل سنت ذکر کردهاند، احادیثی است که مضمون آن، شبیه روایت فوق الذکر از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. عن ابن مسعود قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: لاتذهب الدنیا او لاتنقضی الدنیا حتی یملک العرب رجل من اهل بیت یواطئی اسمه اسمی (ابن حنبل، 1475: ج 1، ص 376؛ ترمذی، 1421: ج 4، ح 223، حاکم نیشابوری، بیتا: ج 4، ص 442).
این گونه احادیث در حقیقت، نشانههای رستاخیز را توضیح میدهد. و نوعی تفسیر برای آیه فوق به شمار میآید.
منابع
ابن جریر طبری آملی مازندرانی، ابوجعفر محمد بن جریر، دلائل الامامة، قم، دارالذخائر للمطبوعات، 1383ق.
ابن حماد، نعیم، الفتن، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1418ق.
ابن حنبل، احمد، مسند احمد، الطبعة الثالثة، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1415ق.
ابن شهر آشوب، مناقب آل آبی طالب، قم، مؤسسه انتشارات علامه، 1379ق.
ابن کثیر، ابوالفداء، تفسیر القرآن المعظم، بیروت، دارالمعرفة، 1412ق.
اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة علیهم السلام، تبریز، انتشارات مکتبة بنی هاشمی، بینو 1381ق.
آلوسی، ابوالفضل، روح المعانی، تهران، جهان، بیتا.
آلوسی، ابوالفضل، روح المعانی، تهران، جهان، بیتا.
انجمن مقدس ایران (ناشر)، کتاب مقدس، شامل تورات و انجیل و کتابهای مقدس یهودیان و مسیحیان تهران، انجمن کتاب مقدس ایران، 1987 م.
بحرانی، سید هاشم الحسینی، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، دار الکتب العلمیة، 1334 ش.
بزار، محمدبن عباس بن علی، تاویل مانزل فی القرآن الکریم، بیجا، بیتا.
ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الصحیح سنن الترمذی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1421 ق.
ثعلبی، ابو اسحاق احمد، تفسیر الکشف و البیان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1427ق.
حاکم نیشابوری، حافظ ابی عبداله، مستدرک حاکم، حلب، مکتب المطبوعات الاسلامیه، بیتا.
حسینی استر آبادی، سید شرف الدین علی، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، قم، موسسه نشر الاسلام، وابسته به جامعه مدرسین، 1409 ق.
خزار قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی نص علی الائمة الاثنی عشر، قم، انتشارات بیدار، 1401ق.
ذهبی، محمدبن حسن، التفسیر والمفسرون، بیروت، دارالیوسف، بیتا.
رازی، فخر الدین تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1411 ق.
رشیدرضا، محمد، تفسیر قرآن کریم، قاهره، مکتبة القاقره، بیتا.
رضایی اصفهانی، محمد علی، تفسیر قرآن مهر، پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن، قم، 1387ش.
ـــــــــــــــ، منطق تفسیر قرآن (2) روشها و گرایشهای تفسیر قرآن، قم، نشر جامعة المصطفی صلی الله علیه و آله و سلم العالمیة، 1385ش.
سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت، دارالفکر، 1403 ق.
سیوطی، عبدالرحمن بن ابوبکر، الاتقان، قم، شریف رضی، 1370ش.
صادقی تهرانی، دکتر محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، 1408ق.
صافی، لطف الله، منتخب الاثر، قم، مؤسسه السیدة المعصومة، 1419ق.
صدوق، شیخ ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، کمال الدین و تمام النعمة، قم، انتشارات دارالکتب الاسلامیة، 1395ق.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، الخصال، قم، جماعة المدرسین فی الحوزه العلمیه، 1416ق.
طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، 1393 ق.
طبرسی (امین الاسلام)، ابوعلی الفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، المکتبة الاسلامیه، 1395 ق.
طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفة، 1393ق.
طوسی، محمد بن حسن، غیبت، قم، موسسه المعارف، 1411ق.
عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، نورالثقلین، قم، المطبعة العلمیه، 1383ق.
عیاشی، محمد بن مسعود بن عیاشی السلمی، کتاب التفسیر، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه، بیتا.
فیض کاشانی، محمد محسن، تفسیر صافی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1402ق.
ـــــــــــــــــــــــــــ، وافی، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام، 1090ق.
قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1405ق.
قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر علی بن ابراهیم القمی، قم، موسسه دارالکتاب، 1404 ق.
قندوزی. سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، قم، کتابفروشی محمدی، 1294ق.
کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1346 ش.
کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، تهران، موسسه چاپ و نشر وابسته به وزارت ارشاد اسلامی، 1410 ق.
مجلسی، علامه محمد تقی، بحارالانوار، تهران، المکتبة الاسلامیة، 110 جلد، 1385 ش.
معرفت، محمد هادی، التفسیر الاثری الجامع، قم، موسسة التمهید، 1383ش.
ـــــــــــــــــــ، التمهید فی علوم القرآن، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، 1366ش.
ـــــــــــــــــــ، تفسیر و مفسران، قم، مؤسسه فرهنگی التمهید، 1379ش.
مکارم شیرازی، ناصر (با همکاری جمعی از نویسندگان)، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1364 ش.
میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار و عدة الابرار (تفسیر خواجه عبداللَّه انصاری)، تهران، امیرکبیر، 1376 ش.
نعمانی، محمد، غیبت، تهران، صدق، 1397ق.
الهیة العلمیة فی موسسة المعارف الاسلامیة، معجم احادیث الامام المهدی، قم، موسسة المعارف الاسلامیه مسجد جمکران، 1428 ق.
پی نوشت:
1. ر.ک: کتاب مقدس، مزامیر، مزمور 37، ش 9 ـ 18 و مزمور 96، ش 10 ـ 13 و نیز ملحقات عهد جدید، نامه دوم به پولوس، باب سوم و نیز در کتاب مقدس هندوها اوپانیشادها، ص 737 و نیز در زرتشتیها کتاب جاماسب نامه 121.
[2]. ر.ک: صافی گلپایگانی (1419).
[3]. نک: سوره تحریم، سوره منافقین، و…
[4]. ر.ک: ادامه همین نوشتار.
[5]. در مورد تفسیر معانی لغوی و اصطلاحی متعددی بیان شده است. در اینجا سخن لغویین و برخی ارباب تفسیر و صاحبنظران بیان شد. نک: راغب اصفهانی،مفردات؛ طباطبائی، المیزان، ج 1، ص 4؛ سیوطی، الاتقان، ج 2، ص 192؛ طبرسی، مجمع البیان، ج 1، ص 13؛ نگارنده، منطق تفسیر قرآن، ص 23 و درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، ص 35ـ 39.
[6]. برای واژة تأویل بیش از ده معنای استعمالی بیان شده است که در اینجا دو معنایی که در متن مقصود ماست بیان شد. نک: مفردات، مادةاول؛ مجمعالبیان، ج3، ص13؛ الاتقان فیعلوم القرآن، ج2، ص192؛ التفسیر و المفسرون، ج1، ص13؛التمهیدفی علومالقرآن، ج3، ص28.
[7]. البته برای واژه «بطن» معانی دیگر نیز بیان شده است، ولی ما در اینجا معنایی را بیان کردیم که در متن مقصود ماست (نک: طباطبایی، 1393: ج3، ص44ـ 65؛ رضایی، اصفهانی، 1385: مبحث بطن).
[8]. عن الباقر علیه السلام: «ظهرهتنزیلهو بطنهتاویله منه ما قد مضی ومنه مالم یکن یجری کما یجری الشمس و القمر» (مجلسی، همان: ج92، ص97).
[9]. در مورد بطن و تأویل آیات مهدویت در ادامه مقاله مطالبی بیان خواهد شد.
[10]. (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ))، «خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و [کارهای] شایسته انجام دادهاند، وعده داده است که قطعاً آنان را در زمین جانشین خواهد کرد».
[11]. ر.ک: ادامه مقاله.
[12]. ر.ک: معجم احادیث الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، الجزء السابع، و کتب تفسیر روایی مثل البرهان، نورالثقلین، صافی، نمونه و…
[13]. ر.ک: منطق تفسیر قرآن (2) مبانی و روشهای تفسیر قرآن، از نگارنده.
[14]. قال السدی: و ذلک عند خروج المهدی (رازی، 1411: ج 16، ص 40؛ قرطبی، 1405: ج 8، ص 121؛ ثعلبی، 1427: ج 5، ص 305) و مشابه این روایت از ابی سعید الخدری از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است (میبدی، 1376: ج 4، ص 119).
منبع: ماهنامه انتظار موعود - شماره 31
ادامه دارد ...